در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به استنتاج و بررسی اصول سازگاری در اخلاق از منظر نهج البلاغه پرداخته شده است. سازگاری، شرط لازم و به زعم برخی شرط لازم و کافیِ صدق و موجه بودن دیدگاه های اخلاقی است و احراز آن در درون ساحت های وجودی و نیز در نسبت هر یک از آنها با یکدیگر، نخستین ملاک و سنجه ارزشیابی درباره عقلانیت آنها می باشد. در نهج البلاغه برخی از این اصول به صراحت و برخی دیگر به اشاره مورد استدلال قرار گرفته است. تبیین و تحلیل این اصول در نهج البلاغه از سویی صدق، موجه بودن و انسجام درونی دیدگاه امام × را روشن می سازد و از سوی دیگر راه را برای تربیت و انسان سازی هموار می نماید، زیرا بدون بررسی سازگاری حالات درونی و بیرونی آدمی، تشخیص نقاط ضعف و نیز بیماری ها و تعارضات اخلاقی و پیشنهاد درمان مناسب برای آنها، دشوار و بلکه غیرممکن خواهد بود.