پژوهش حاضر با هدف فهم معنا و ساختار اساسی پدیده نشانگان ملکه زنبورعسل انجام شد. این فهم، از تحلیل تجربه زیسته هفت نفر از زنان شاغل در یکی از دانشگاه های کشور که مدیران آنان، زنان عضو هیئت علمی بودند به دست آمد. بنابراین، هدف پژوهش، روش پدیدارشناسی توصیفی هوسرل مبتنی بر مدل بهینه شده کُلایزی مورد استفاده قرار گرفت. پرسش اصلی مطرح شده در این: پژوهش «پدیده نشانگان ملکه زنبورعسل از دیدگاه افرادی که آن را تجربه کرده اند چه ساختاری دارد؟». برای نمونه گیری با در نظر گرفتن دو معیار شمولیتِ کلایزی، از روش های غیراحتمالی هدفمند و گلوله برفی برای انتخاب نمونه استفاده شد. با پرسیدن پیش سؤل های غربالگری، هفت نفر از زنان شاغل در یکی از دانشگاه های کشور که مدیران زن عضو هیئت علمی داشتند، به عنوان نمونه: پژوهش انتخاب شدند. پس از انجام مصاحبه های مفصل با این افراد، از روش پدیدارشناسی هشت مرحله ای کلایزی برای تحلیل داده ها استفاده شد. مطابق یافته های پژوهش، پانزده خوشه در قالب پنج تمِ مکشوف، دسته بندی شدند. تم های مبیّنِ معنای پدیده نشانگان ملکه زنبورعسل از دیدگاه مشارکت کنندگان عبارت بودند از: 1. تزریق و تلقین حس فروماندگی، 2. بن بست ارتباطی، 3. سلوک ناعادلانه، 4. سبک مدیریت جعلی و 5. بافتار تبعیض آمیز تجربه شده. در پایان برمبنای تم های احصا شده، توصیف جامعی از معنا و ساختار پدیده نشانگان ملکه زنبورعسل ارائه شد.