سید محمدمهدی میرباقری با بسط نظریه مرحوم سید منیرالدین حسینی، علم دینی را به گونه ای خاص تعریف و تبیین کرده است که به نظریه فرهنگستان علوم اسلامی مشهور است. این مقاله درصدد تحلیل و بررسی مبانی و اصول این نظریه و نشان دادن نقاط قوت و ضعف آن است. در تحقیق حاضر ابتدا سعی شده تا تصویر روشنی از این نظریه و استدلال های آن به دست داده شود، و سپس با دقت در اصطلاحات به کاربرده شده، مبادی تصوری آن مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین با موشکافی استدلال های این نظریه نشان داده می شود که برخی از مبادی تصدیقی آن مشتمل بر مغالطاتی است که به نتایجی غیرمنطقی می انجامد. در پایان نیز به برخی لوازم غیرقابل قبول این نظریه اشاره شده است