آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

پی جویی تفاسیر فلسفی پیش از ملاصدرا به معنای مصطلحِ تفسیر با دشواری همراه است. هرچند با توجه به تاریخ فلسفه اسلامی، ابن سینا برای نخستین بار به صورت ساختارمند بر برخی آیات و سوره های کوتاه قرآن تفسیر نوشت، صدرا نیز مهم ترین کوشش را در راستای طرح ریزی و غنای تفسیر فلسفی انجام است. در ادامه نیز سهروردی برای انعطاف بخشی به ادله فلسفی مشاء، آیات قرآن را با رویکردی ذوقی و اشراقی تبیین می کند. افزون بر این، حضور قرآن در نظام فکری ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا نسبت به سایر فلاسفه، گستره فراوانی دارد. آنها از آیات الهی گاه به عنوان دلیل، به صورت استشهاد و اقتباس و در مواضعی نیز در قالب تأویل مدلول های آیات با رویکرد فلسفی بهره می گیرند. همچنین با تعمّق در آثار بنیان گذاران حکمت مشاء، اشراق و متعالیه درمی یابیم تبیین های آنها از قرآن نه یکسره تفسیر به معنای مصطلح و نه سراسر تأویل تطبیقی نامیده می شود. آنها در تبیین کلام وحی، گاهی با توجه به قواعد صحیح و منابع معتبر تفسیری، با روشی عقلی برهانی، قرآن را تفسیر می کنند. گاهی نیز با روش تأویلی تطبیقی به تحمیل دیدگاهها و اندیشه های فلسفی خویش بر آیات قرآن روی می آورند که گاهی مصداقی از تفسیر به رأی محسوب می شود. در پژوهش حاضر، پس از تبیین رویکردهای دوگانه در ارزیابی تفاسیر فلسفی، بر مبنای معیارهای تفسیرپژوهی به روش شناسی آثار آنها خواهیم پرداخت.

تبلیغات