پژوهش پیش رو حول مساله انحطاط و پاسخ های آن در مصر معاصر شکل گرفته است. این پرسش که پس از سقوط قاهره به دست ناپلئون در میان نخبگان مصری رواج یافت؛ پاسخ هایی چون غرب گرایی، ناسیونالیسم و بنیادگرایی دینی را در پی داشت. فرضیه پژوهش آن است که به دلیل ناتوانی این سه جریان در حل همزمان بحران هایی چون ناکارآمدی و مسخ هویت، پاسخ چهارم در قالب اسلام سیاسی سر برآورد که در صدد بود مشکلات فوق را با ارائه الگویی نو حل نماید؛ الگویی که از یک سو به ارزش های اسلامی توجه داشت و از سوی دیگر به امکان همسویی عقلانیت اسلامی و عقلانیت مدرن می اندیشید. بنابراین اسلام سیاسی در مصر همواره درگیر دو روند احیای هویت اسلامی و انطباق با ارزش های جهانی بوده است؛ هر چند که متاثر از واقعیت های بیرونی، همواره یکی بر دیگری اولویت می یافت؛ فرایندی که برخی بر آن نام دگردیسی جنبش اسلامی نهاده اند. پژوهش پیش رو به روند دگردیسی این جنبش در قالب دو مفهوم «هویت یابی» و «منطبق سازی» می پردازد.