سلطه و رهایی از مفاهیم اصلی در فلسفه و علوم اجتماعی است. در حکمت اسلامی نیز این مسائل نیاز به تبیین و تحلیل دارند. مسئله این مقاله تبیین سلطه و رهایی در حکمت اسلامی با تقریر و تبیین آیت الله جوادی آملی است. نوشتار حاضر با روش دیالکتیکی همراه با نقدِدرون ماندگار به تبیین مسئله فوق می پردازد. مراد از سلطه، سلطه ناشی از عقلانیت ابزاری است که هرچند ابتدا در دنیای مدرن با نشانه های چون ازخودبیگانگی و شیءوارگی نمایان شد، اما اینک سراسر جوامع انسانی را درنوردیده و معضلی برای کل انسانیت به شمار می آید. بر مبنای حکمت اسلامی باید ریشه های سلطه و رهایی را در دیالکتیک طبیعت و فطرت جستجو کرد. راهکارهای برون رفت از سلطه را نیز در تعامل عقل و نقل در بعد معرفت شناختی و برساخت اجتماعیِ واقعیت بر مبنای تعامل و تعادل فطرت و طبیعت؛ و تعامل عقل و نقل پی گیری کرد. از این منظر سلطه اجتماعیِ ناشی از ساختارهای اجتماعیِ مبتنی بر طبیعت، توحش گرا است و رهایی در صورتی تحقق می یابد که ساختارهای اجتماعی ذیل تعادل فطرت و طبیعت مورد نقددرون ماندگار بر مبنای خواسته های فطری قرار گیرند.