آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

کروناویروس، دستاورد زیست فاجعه بار انسانِ مدرن است. هدف نوشتار، پیشنهادی هنجارین است برای رهایی بخشی انسان گرفتار شده در دام کرونا؛ ویروسی که انسان اجتماعی را منزوی ساخته است. کرونا به شتاب، تاج دارِ گیتی شده و جهان را بر لبه آشوب قرارداده است. پرسمان نوشتار این است که کروناویروس، پیوندِ کمابیش نظم یافته جامعه سیاسی مدرن (دولت/جامعه مدنی/مردم) را که یادگارِ مدرنیته اروپایی بود، به لرزه درآورده است؛ از یک سو به دولت ها قدرت فراوان بخشیده، از دیگرسو، فرد را ضعیف تر ساخته است. دشواره برآمده از بیماری همه جهان گیر این است که کروناویروس، فرد ضعیف شده را دعوت به جدازیستی نموده و انسان «باهم زیسته» را «گوشه گیر به کنج رفته» می خواهد. از دیدگاه روش شناختی، نگارنده با پذیرش پیش انگاره «بنیانِ سه پایه دولت/جامعه مدنی/فرد» در همراهی با رویکرد انتقادی و با بهره گیری همزمان از دو روش «چگونه- ممکن است»/ «چگونه- باید»، کوشش کرده است تا این انگاره تجویزی را مستدل سازد که واژه نادرست فاصله گذاری اجتماعی[1]، چرخش گاهی[2]است که نیازمندی بشر را به یک «اجتماع مدنی مجازی»، بایسته نموده است. یافته هنجارین نوشتار این است که یکی از راه های کاهش دشواری های (جسمی/روانی) گوناگونِ برآمده از قرنطینه/خانه نشینی اجباری/دوری گزینی/باهم نبودن های اجتماعی، از راهروِ برساختن گمینشافتِ مجازی ممکن است؛ جماعت مدنی مجازی ای که جداگری فیزیکی و به هم نزدیک سازی اجتماعی را دسترس پذیر می سازد.

تبلیغات