آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

رابطه ی «علم» و «اراده» در انسان و خداوند یکی از مسائلی است که در مکاتب مختلف فلسفی و کلامی مورد مداقه قرار گرفته است. نوشتار حاضر بر آن است تا رابطه ی «علم» و «اراده ی» خداوند را در مکتب کلامی حله بررسی نماید، مکتبی که که میراث دار مکتب کلامی بغداد بوده و اساطین آن با فلسفه های سینوی و اشراق، و مکاتب مختلف کلامی به ویژه معتزله و اشاعره آشنایی عمیقی دارند. در نوشتار حاضر، پس از اشاره به عنایت متکلمان این مکتب به آثار معتزله ی متأخر، نشان داده شده است که محقق طوسی و فاضل سیوری دیدگاه ابوالحسین بصری را در باب اراده ی الهی قبول کرده اند. محقق حلی در موضعی متعادل تر، آن را تأیید نسبی نمونده است. اما علامه حلی موضع یکسانی در این باب ندارد، به طوری که در آثار ابتدایی خویش سخن بصری را تصدیق کرده، ولی در آثار بعدی آن را خالی از اشکال نمی داند. از همین رو، می توان ادعا کرد که برخی تحلیل های پیشین، مانند آنچه زابینه اشمیتکه (1991 و 1994) ارائه داده است، نقصان هایی دارد. در انتها، دیدگاه این مکتب در دو مقام «ثبوت» و «اثبات» ارزیابی شده است. در مقام اثبات، نشان داده شده که کلام این بزرگان، خالی از «ابهام» و «اضطراب» نیست. سپس انتقادهای آنان به فلاسفه و بهشمیه بررسی شده است. در مقام ثبوت نیز به تمایز میان صفات علم و اراده پرداخته شده و نشان داده شده است که استدلالات بزرگان مکتب حله و برخی فیلسوفان متأخر از آنها مانند ملاصدرا برای اثبات یگانگی علم و اراده ی (ذاتی) خداوند ناتمام است..

تبلیغات