آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

بستر کاوش مقاله ی پیش رو، بحث عینیت اخلاق است که در حوزه ی فرااخلاق مطرح می شود. اتخاذ موضع درباره ی این که آیا اخلاق عینی هست یا نه (و اگر عینی است، از چگونه عینیتی برخوردار است) کانون بحثهای هستی شناختی فرااخلاق بوده است. تحلیل تجربه ی اخلاقی متعارف (شهودها و دریافتهای افراد غیرفیلسوف) درباره ی عینیت اخلاق، نزد متفکران فرااخلاق جایگاه ویژه ای دارد و ایده های فلسفی را خود بر زمینه ی این تحلیل بنا می کنند. اما در این سیر و تحلیل، معمولاً مرز تجربه ی اخلاقی متعارف با ایده های فیلسوفان مبهم است. مقاله ی پیش رو تلاشی است در تفکیک «معطوف بودن اخلاق به عینیت (مباع)» به عنوان جهت گیری تجربه ی اخلاقی متعارف، از «عینیت گرایی درباره ی اخلاق» به عنوان یک جهت گیری نظری در فرااخلاق. این تفکیک، اولاً معلوم می کند که مباع به چه معنی و چگونه در فرااخلاق نقش ایفا می کند زیرا هم رابطه ی آن با نظریه ی فرااخلاقی به طور کلی روشن خواهد شد و هم این که چگونه عینیت گرایی را در موقعیت اولیه ی بهتری نسبت به نظریه های رقیب قرار می دهد. نقشی که برای مباع تبیین خواهیم کرد، بر اساس برخی مطالعات حوزه ی روان شناسی فرااخلاق به چالش کشیده شده است. از این بحث کرده ایم که چرا این چالش نمی تواند مباع را زیر سؤال برد. ناعینی انگاران برای وانهادن مباع و غلبه بر موقعیت اولیه ی بهتر عینیت گرایی ناگزیرند استدلال(های) قوی اقامه کنند. خواهیم دید که دو استدلال علیه وجود امور واقع عینی اخلاقی، به هدفشان دست نمی یابند.

تبلیغات