در این پژوهش سعی بر آن است تا نقش روشنفکران دوران مشروطه در شکل گیری حوزه عمومی را بررسی کرده و به ایران پرسش پاسخ دهد که چرا روشنفکران ایرانی نتوانسته اند فرهنگ گفت وگوی، انتقادی را به عنوان مقدمه ای برای دموکراسی در ایران به پدیده ای همگانی به تعبیرها بر ماس تبدیل کنند؟ یافته های این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی، توصیفی و با بهره گیری از گردآوری کتابخانه ای به این نتیجه رسیده است که سرشت خودکامه حکومت در ایران قدرت قدرتمندان در به کرسی نشاندن آرای خود، تسلط مداری و پرداختن به فرعیات و ظواهر به جای اصل و بنیان توسط روشنفکران این دوره تاریخی (مشروطه) مانع از آن شد تا فرهنگ گفت وگو، انتقادی مقدمه همگانی برای دمکراسی در ایران شود.