این مقاله به پویایی سیاسی جمعیت شهری در ایران اوایل حکومت پهلوی و نقش آن در بحران هایی که تهران را در نیمه اول دهه ۱۹۲۰ م / 1299 ه.ش در نوردید می پردازد و تا حدّ امکان به روش های بسیج توده مردم، ترکیب جمعیتی ایشان، رهبران و اهدافشان، خواهد پرداخت. همچنین و به طور خاص، اتخاذ روش های عوام گرایانه از سوی رضاخان در مبارزه او با سلسله قاجار در سال های ۱۹۲۵ – ۱۹۲۴م / 1303-1304 ه.ش و تلاش های رژیمش برای استفاده از توده مردم در جهت فائق آمدن بر مخالفان، هم از نخبگان و هم از مردم و ارعاب نهادهای دموکراتیک رسمی مانند مجلس و مطبوعات مستقل نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت. برای بیرون آوردن توده مردم تهران از گمنامی یا از متهم شدن به اوباشی متعصب که کورکورانه واکنش نشان می دهند، این مقاله قصد دارد عدم تعادل موجود در تحقیقات قدیمی تر، که ایران اوایل پهلوی را صرفاً از طریق منشور تلاش های دولت سازی اش می دید، را اصلاح کند و همچنین برخی از دیدگاه های «تاریخ از پایین» را برای مطالعه تاریخ ایران معرفی کند.