آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۶

چکیده

آغاز داستان نویسی نوین در ایران از جریانات فکری- اجتماعی پس از مشروطه تأثیر بسیاری پذیرفته است. در این مقاله به بررسی بازتاب گفتمان «ملی گرایی» در داستان «فارسی شکر است»، نوشته محمدعلی جمالزاده پرداخته ایم. با بررسی مسائلی که جامعه حوالی سال های ۱۳۰۰ با آن درگیر است -و با توجه به مسأله بافت و زمینه در خلق متن که در تحلیل گفتمان اهمیت ویژه ای دارد- درمی یابیم که بحث ملی گرایی اهمیت زیادی در محافل روشنفکری این دوره داشته و در بسیاری از داستان ها بازتاب یافته است. جمالزاده که به عنوان نویسنده ای پیشرو در عرصه داستان نویسی نوین مطرح است به وضوح مبانی نظری خود را در مقدمه «یکی بود یکی نبود» تبیین می کند. در این مقاله با بهره گیری از رویکرد «تحلیل گفتمان انتقادی» فرکلاف می توان گفت که توجه به گفتمان ملی گرایی در این دوره نتوانسته است آرمان های متضمن در مفهوم ملی گرایی را که اهم آن ها گسترش قدرت و آزادی ملت در برابر حکومت است، تحقق بخشد و داستان «فارسی شکر است» از این نظرگاه نماینده این نوع ناکامی در جامعه این دوره است.

تبلیغات