با توجه به تعدادی از آیات قرآن کریم، احتمال صدور کذب از حضرت ابراهیم و حضرت یوسف3 در برخی از آرای علما مطرح شده است. علمای فریقین هر یک به نوعی درصدد تبیین این آیات برآمده و نظرات مختلفی در توجیه اقدام این دو پیامبر الهی بیان کرده اند که می توان به طور کلی به دو رویکرد صدق گرایانه و کذب گرایانه همراه با توجیه (تقیه، توریه، معاریض کلام یا تعریض، دروغ اضطراری و مصلحت ...) خلاصه کرد. با بررسی منابع روایی که در تبیین این آیات، به ویژه در اصول الکافی آمده است، هر دو نگاه به طور مطلق نفی می شود و از دل این روایات و خانواده های حدیثی آن می توان راهکار سومی ارائه کرد که در این مقاله بدان پرداخته شده است، راهکاری که ضمن حل اشکالات وارده در این باره، تبیین بسیار دقیقی از آیات مذکور را در اختیار مخاطب قرار می دهد. مقاله حاضر تلاش دارد به ارائه نمونه ای موردی از کارآمدی منابع روایی در تبیین آیات مشکله، با توجه به خانواده حدیثی - روایات هم مضمون- به خصوص از روایات اصول الکافی کلینی بپردازد؛ که نمونه آن را تنها در مکتب حدیثی اهل بیت:، و البته با تبیین و تحلیل آنها قابل مشاهده است. این احادیث می توانند پاسخگوی شبهات حول داده های معارفی برخی آیات قرآن باشند و از طرفی این دیدگاه مؤیداتی نیز در منابع فریقین دارد.