آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

تدریس ازجمله فعالیت هایی است که تعریف آن با همه سهولت ظاهری، از صعوبت زیادی برخوردار است. نقش انکارناپذیر این فعالیت در فرایندهای تربیتی موجب شده است که برای وضع مطلوب آن اندیشه ورزی شود و الگوهایی ارایه گردد. این تلاش ها با دستاوردهای متنوعی همراه بوده و به تبع آن، شواهد و دلایلی برای دفاع از الگوهای موردنظر تهیه و تولید شده است؛ اما آیا با اطمینان می توان از یک روش، الگو یا راهبرد مناسب تدریس سخن گفت و دفاع کرد؛ به گونه ای که آن روش یا الگو یا راهبرد به مثابه یک راه، معلم (از آموزگار تا استاد دانشگاه) را به مقصود برساند؟ ایده اساسی در این مقاله (که مخاطب خاص خود را مدرسان دانشگاهی می داند) آن است که اصولاً «معلمی کردن» با عمل در موقعیت های منحصر به فرد همراه است و برای چنین عملی «شایستگی تولید روش بر اساس دانش و تجربه»، نقش محوری بازی می کند. آنان که به کار معلمی تن می سپارند، نمی توانند برای اعمال خود به راهبرد، الگو و روشی خاص دل ببازند؛ اما نیاز دارند با آگاهی از این الگوها، بنای تدریس خود را در هر موقعیت خاص بسازند. آگاهی از دانش تدریس و تأمل بر تجارب تدریس خود، لازمه تولید روش و الگوی متناسب تدریس هر موضوع در هر زمان برای هر گروه از مخاطبان است و از این حیث، همه استادان (معلمان) مؤثر، «فکورانه» عمل می کنند و به واقع «عملی» هستند.

تبلیغات