وسیع ترین عملیات معاصرسازی بافت های کهن شهری ایران از دوره پهلوی اول آغاز شد. در این دوره، با روی کارآمدن دولت نوگرای رضاشاه، پروژه های نوسازی آغاز و چهره بسیاری از شهرهای ایران دگرگون شد. در این راستا بررسی جایگاه مساله هویت از دو بعد نظری و عملی در این دوره قابل بررسی و ضروری به نظر می رسد. سئوالی که در اینجا مطرح می شود این است که مساله هویت در ابعاد نظری و اقدامات عملی برنامه ریزی و اجرای طرح های نوسازی و بهسازی شهری انجام شده در فاصله سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۷ از چه جایگاهی برخوردار بوده است؟. برای پاسخ به این سئوال، مطالعه حاضر با روش تحقیق تحلیلی- توصیفی انجام شده است. در این راستا طرح های اجراشده در سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۷ در دو دوره پهلوی اول و دوم دسته بندی شده اند. نهایتاً رویکرد هر دوره نسبت به مساله هویت و اقدامات آن از منظر توجه به گرایش به تمایز و تشابه و وحدت در تحقق هویت مندی تحلیل شده است. نتایج نشان دهنده آن است که رویکرد هویتی دوره پهلوی اول در گرایش به نوگرایی و رویکرد نوسازی، به عنوان نماد توسعه یافتگی است و در دوره پهلوی دوم، با گرایش به الگوهای بازآفرینی و معاصرسازی شهری، از غلبه وجه تمایز هویت به سوی وجه تداوم و حفظ وحدت در هویت در حرکت است.