اخلاق از جمله دانش های بنیادین نظری و عملی است که در علوم مختلف کاربرد دارد و در آموزه های دینی به عنوان «واجب عینی» تلقی شده است؛ برخلاف تصور ساده انگارانه اخلاق، تعریف شناسی آن در میان متفکران اسلامی و غربی مورد توجه بوده و با دیدگاه های گوناگون روبه رو است. مقاله حاضر ضمن بررسی و تحلیل تعریف های حداکثری و حداقلی اخلاق از نظر متفکران اسلامی، آن را در محک تطبیق آموزه های قرآنی و روایی قرار داده است و معتقد است تعریف شناسی اخلاق اسلامی براساس جهان بینی و ایدئولوژی اسلام شکل گرفته است وگزاره هایی همچون؛ «نفس»، «صفات فضایل و رذایل»، «قوه و فعل»، «ملکه»، «عدم ملکه»، «رفتار»، «انگیزه»، «اراده»، «اختیار»، «بهشت و جهنم» نقش مهمی در بازسازی تعریف شناسی اخلاق اسلامی دارد.