آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۲

چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی موانع هوشمندسازی تأثیر آموزش های مجازی بر توانمندسازی معلمان در زمینه استفاده از تجهیزات هوشمند در دوره ابتدایی بود. در این پژوهش از روش ترکیبی استفاده شد و در بخش کیفی با 14 نفر از معلمان دوره ابتدایی، کارشناسان و مدیران مصاحبه شد. یافته های کیفی نشان داد که موانع به کارگیری فاوا در ایران با دیگر نقاط جهان یکسان است. باورها و نگرش های نادرست، فقدان دانش و مهارت، فقدان یا کمبود تجهیزات و زیرساخت، کیفیت پایین دوره های آموزشی و مهارت آموزی، فقدان اعتمادبه نفس معلمان، فقدان پشتیبانی، فقدان بودجه و فقدان زمان ازجمله موانع بود. در بخش کمّی با استفاده از یافته های حاصل از مصاحبه ها، پرسش نامه ای با 58 گویه و 15 زیرمقیاس تدوین شد. روایی این پرسشنامه به تأیید متخصصان رسید و ضریب پایایی بخش های مختلف آن از 79 تا 92 به دست آمد. در انتخاب نمونه نسبت جنسیت، منطقه روستایی و شهری و منطقه آموزشی لحاظ شد. تحلیل های کمّی نشان داد که اغلب معلمان در حد محدودی از تجهیزات هوشمند استفاده می کنند. ضمن آنکه بالاتر رفتن «میزان استفاده» به ارتقاء «کیفیت یاددهی-یادگیری» منجر نمی شود. یافته دیگر اینکه بین شرکت در «دوره های آموزشی» و «میزان استفاده» از تجهیزات هوشمند رابطه ای وجود ندارد؛ اما شرکت در «دوره های آموزشی» با مثبت بودن «باورها و نگرش های معلمان» نسبت به فاوا، افزایش «دانش و مهارت معلمان»، افزایش «انگیزه» و «کیفیت یاددهی-یادگیری» آن ها رابطه مثبت و معنادار دارد. آزمون رگرسیون نشان داد که مهم ترین و اصلی ترین مانع هوشمندسازی «کیفیت پایین دوره های آموزشی» ضمن خدمت (به ویژه مجازی) است. دوره های آموزشی مجازی اگرچه با برخی از متغیرها رابطه مثبت دارد اما به افزایش استفاده معلمان از تجهیزات هوشمند منجر نشده است. یافته کلیدی این پژوهش به زبان استعاری این است که «اعجاز واقعی در دست موسی است نه در عصای موسی». کیفیت بخشی به فرایند یاددهی-یادگیری بیش از آنکه در گرو ابزارها و رسانه ها باشد در گرو دانش و مهارت معلم است؛ و این مهم حاصل نمی شود مگر از طریق کارگاه ها و دوره های آموزشی اثربخش؛ امری که تاکنون رخ نداده بود.

تبلیغات