آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۶

چکیده

تأثیر کهن الگوها بر ناخودآگاه فردی و جمعی ما قدرتمند اما ناپیداست و می تواند شیوه ی تفکر و کنش ما را شکل دهد؛ اما بعضی از کهن الگوها تأثیر عمیق تر و گسترده تری بر روان جمعی یک ملت دارند این پژوهش بر آن است تا نخست نشان دهد این کهن الگو چگونه شکل گرفته است و دوم چگونگی باز تولید آن را با کمک نظام منظومه های روزانه و شبانه ژیلبر دوران در چهار رمان طلسم شهر تاریکی، دلیران قلعه آخولقه و راهزن ها بررسی کند و نشان دهد بازتولید این کهن الگو در داستان چگونه می تواند با ساده سازی پیچیدگی های دنیای واقعی و مناسبات انسانی و تقسیم همه چیز به دو قطب دارای مرزبندی های ازلی ابدیِ غیرقابل تغییر، نوعی از مواجهه با جهان را به مخاطب القاء کند که می تواند متضمن قضاوت های نادرست، افراطی گری و عدم تحمل نظرات متفاوت و در نتیجه خشونت توجیه شده باشد.

تبلیغات