تئوری انتخاب به تبیین رفتارهای انسان با تأکید بر مسئولیت پذیری در برآوردن نیازهای اساسی می پردازد. هدف مقاله حاضر، کاربست این رویکرد روانشناسی، در بررسی تطبیقی داستان های رمزی است. جاناتان، مرغ دریایی، نوشته ریچارد باخ (1936) و نیز منطق الطیر عطّار، بازگوکننده یکی از والاترین دغدغه های بشری، یعنی «حقیقت جویی» است. مقاله حاضر، به شیوه توصیفی- تحلیلی نشان می دهد که این آثار از نظر کاربرد مفاهیم نمادین، وجوه اشتراک دارند. درون مایه آن ها به رغم تمایز در ساختار، تعارض میان داشته ها و خواسته های آدمی را بازمی نمایاند. میل به کشف گوهر وجودی در سایه هدایتگری راهنما بیانگر تلاش آدمی برای برآوردن نیاز به آزادی و حقّ ارزشمندی است. عطّار در وادی دوم، به ضرورت عشق در سلوک می پردازد؛ ولی ریچارد باخ، در آخرین آموزه ها اهمیت این نیاز اساسی را بازگو می کند. تفاوت دیگر در میزان بازنمایی انگیزه های درونی شخصیت هاست. داستان ریچارد باخ، به دلیل بهره گیری بیشتر از توصیف و طرح گفت وگوهای درونی قابلیت بیشتری برای خوانش گلسری دارد.