عقلانیت و کنش، واژه هایی هستند که از حیث انتزاعی، به معنای برخاستگی از عقل و اراده اند، اما از حیث انضمامی، مبتنی بر چگونگی نگاه به ماهیت و قوای إدراکی و حرکتیِ انسان، معنای خاص خود را پیدا می کنند. بر همین اساس، در تحلیل وِبر، عقل و کُنش، به روش و عمل برآمده از عقل عملی خودبنیاد و عقلانیت کُنش اجتماعی، نیز به داشتن محاسبه ریاضی وار برای دست یابی به اهداف زندگی، تقلیل و جامعه غربی، جامعه ای عقلانی و در عین حال، مبتلا به بحران معنویت دانسته شده است. اما حکمای اسلامی، مبتنی بر نگاه خود، به ماهیت و قوای انسان، عقل را به معنای ظرفیت ادراک معانی؛ و کُنش را نیز منبعث از إراده برخاسته از قوه شوقیه متاثر از قوا وگرایشات نفوس سافل و عالی انسان می دانند؛ بنابراین، عقلانیت کُنش اجتماعی را به معنای مبتنی کردن کُنش های اجتماعی، بر ظرفیت ادراک معانی مجرد، در مراتب و مصادیق مختلف آن، تعریف و رعایت روش و محاسبه منطقی در کُنشِ اجتماعی را تنها یکی از معیارهای عقلانی بودن در نظر می گیرند و از این حیث، جامعه را نیز دچار بحران معنویت نمی کنند.</span>