حمله مغول به ایران در سال 616 هجری کشورمان را با بحران های جدی در همه زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی روبرو کرد و تا سالیان سال آثار حمله و استیلای طولانی مدت قوم مهاجم در این عرصه ها خود نمایی می کرد. حج با توجه به ابعاد مختلف مذهبی سیاسی و اجتماعی آن از عرصه های بروز بحران بود. از سوی دیگر با توجه به ماهیت سیاسی اجتماعی حج می توان آن را از ارکان مهم مشروعیت بخشی به حاکمان مسلمان برشمرد و رقابت حکومت های مختلف در پر رنگ کردن نقش خود در مراسم حج از نمودهای این اهمیت بود. ناهمخوانی کیش مغولان با اسلام و حج، چاره اندیشی برای بحران را مشکل تر می نمود. نوشتار حاضر با مرور برخی از منابع مرتبط با توجه به نظریه بحران اسپرینگز در پی تبیین چگونگی رویارویی مسلمانان و به ویژه نخبگان ایرانی با بحران های یادشده در موضوع حج گزاری می باشد. تطبیق مراحل مختلف نظریه یادشده با فعالیت های کنشگران و تبیین راهکارها روش تحقیق را شکل می دهند. براساس یافته های پژوهش، نخبگان ایرانی با نفوذ در دربار مغولان و ایلخانان توانستند اجازه حج گزاری را از آنها دریافت کنند. ایجاد ثبات نسبی در زمینه های اقتصاد و امنیت، جذب حاکمان مغول به سوی اسلام، استقلال کاروان ایرانی از کاروان عراق و اعزام کاروان ایرانی از شیراز به مکه از دیگر چاره هایی بود که اندیشمندان ایرانی در برابر بحران های یادشده ارائه کردند.