اگرچه بسیاری، تغییرات بنیادین عصر پهلوی را نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران می دانند؛ اما یقینا، باید ریشه ی این تحولات را در دوران قاجار و انقلاب مشروطه جستجو نمود. انقلابی که پس از سالها جامعه ی خفته ایران را بیدار کرد و همه گروه ها از مردم کوچه و بازار گرفته تا نخبگان اعمّ از روحانیت و روشنفکران را دوشادوش یکدیگر قرار داد و با ش عارهایی چون مجلس، جمهوری و ق انون اساسی برای نخستین بار پایه های حکومت موروثی ایران را به لرزه در آورد؛ مردم را در تعیین سرنوشت خویش سهیم نمود و الگویی برای جریان اعتراضات مردمی سالهای بعد گردید. امّا چرا سرنوشت انقلاب مشروطه با چنین ابعاد گسترده و اقبال همگانی به سرانجامی نافرجام ختم گردید؟ در نوشته حاضر به دو جریان تاثیر گذار یع نی عوامل بیرونی و عوامل درونی از آغاز تا پایان مش روطه اشاره می شود و در پاسخ به علل ناکامی انقلاب مشروطه، مواضع فکری و عملکرد علما و نقش رهبری بیگانگان در دو مقطع زمانی شکل گیری نهضت مشروطیت و پس از آن مورد بررسی قرار می گیرد.