خط سیر انقلاب اسلامی رسیدن به تمدن نوین اسلامی است. مراحل این صیرورت عبارت است از : انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و در نهایت تمدن نوین اسلامی. اکنون در سومین حلقه از زنجیره تمدن نوین اسلامی، بار تحقق دولت اسلامی بر دوش مسئولان و خصوصاً اندیشمندان حوزه علوم انسانی است. یکی از عرصه هایی که دولت خواه ناخواه بر آن تأثیر گذار است، فضای فرهنگی حاکم بر جامعه است. حال این سؤال مطرح می شود که اساساً مبتنی بر منابع اصیل دینی، حد و مرز مداخله دولت تا کجاست؟ مسئله این پژوهش، حدود مداخله دولت در عرصه فرهنگ می باشد. این مقاله سعی دارد با روش استنباط صحیح در مراجعه به متون اصیل دینی، به جست و جوی ابعاد دخالت دولت در عرصه فرهنگ بپردازد. روش این پژوهش کتابخانه ای و رویکرد آن توصیفی و تحلیلی است. بر اساس یافته های این پژوهش آموزش و تربیت، ارشاد و هدایت مردم، ایجاد بستر و مقدمات لازم برای انجام فرائض و مقابله و مبارزه با بدعت های جدید سطوح مداخله دولت در عرصه فرهنگ را تعیین می کند. روش مداخله دولت در فرهنگ در یک طیف حکیمانه و با موعظه آغاز و به مقابله مسلحانه ختم می شود، که هر کدام از روش ها در یک حوزه باید بکار بسته شود و نکته ظریف در اینجاست که استفاده یک روش در حوزه دیگر ممکن است باعث ایجاد خسارت جبران نا پذیر می شود.