ﻫﺪف اين ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺮرسي اثربخشي آموزش مهارت هاي زندگي بر خودتنظيمي زناشويي و رفتار دلبستگي در روابط زناشويي در زنان داراي تعارضات زناشويي بود. در اين ﭘﮋوﻫﺶ از طرح نيمه آزﻣﺎيﺸي از نوع پيش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. با استفاده از نمونه گيري تصادفي ساده از ﺑين زنان متعارض مراجعه کننده مرکز مشاوره ناجا شهر کرج در سال 1398 تعداد 30 نفر انتخاب شدند و در دو گروه آزﻣﺎيﺶ و کنترل (هر گروه 15 نفر) جايگزين شدند. گروه آزمايش طي 10 جلسه 90 دقيقه اي تحت آموزش مهارت هاي زندگي قرار گرفت، اﻣﺎ ﮔﺮوه کنترل مداخله-اي دريافت نکرد. ابزارهاي پژوهش شامل پرسشنامه خودتنظيمي زناشويي ويلسون، چارکر، ليزيو، هالفورد و کيملين (2005)، دسترسي پذيري، پاسخگويي و همدم طلبي سندبرگ، بوسبي، جانسون و يوشيدا(2012) و تعارضات زناشويي براتي و ثنايي(1372) بود. داده ﻫﺎ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزمون ﺗﺤﻠيﻞ كووارياﻧﺲ چندمتغيره(مانکوا) ﻣﻮرد ﺗﺠﺰيﻪ و ﺗﺤﻠيﻞ ﻗﺮار گرفت. نتايج ﻧﺸﺎن داد آموزش مهارت هاي زندگي بر بهبود خودتنظيمي زناشويي و رفتار دلبستگي در روابط زناشويي در زنان داراي تعارضات زناشويي اثربخش بود. مي توان گفت که نتايج، آموزش مهارت هاي زندگي مثبت بر بهبود خودتنظيمي زناشويي و رفتار دلبستگي در روابط زناشويي در زنان داراي تعارضات زناشويي را تأييد کرد.