مسجد جامع گلبرگه در شهر گلبرگه، پایتخت سلاطین بهمنی در ناحیه دکن هند به سال 769 هجری به دست «معمار رفیع قزوینی» ساخته شد. چگونه یک معمار ایرانی قرن هشتم در آن ناحیه دوردست حضور پیدا کرده و اثری شگرف خلق کرده است که هنوز پابرجاست؟ ویژگی های شاخص معماری و فنی این مسجد و علت پایداری آن با وجود ویرانی سایر بناهای شهر، پرسش هایی در مواجهه با این بنا پیش کشیده و پاسخ روشنی می طلبد. فرضیه تحقیق، پیدایش شیوه معماری ایرانی در آن ناحیه را نفوذ موج فرهنگی و هنری با حضور هنرمندانی مثل آن معمار در آن نقطه از جهان می داند؛ فرایندی که سبک ایرانی- دکنی را به نمایش گذاشته که متفاوت از معماری سبک مغولی هند است. روش تحقیق، تحلیلی- توصیفی است. نتایج پژوهش کاربرد اصول نیارش معماری ایرانی، از جمله: اصل تقابل نیرو، استفاده وسیع از سازه های طاقی کلمبو، طاق آهنگ، گنبد و... را در ساخت این بنا نشان داده و ریشه ترکیب عناصر معماری هندی ازجمله شیوه «پنچایاتانا» در این بنا را روشن می سازد. همچنین وجوه معماری مسجد جامع گلبرگه را همراه با طرح ها و تصاویر مربوط، بررسی می کند.