مقوله سلامت تأثیر انکارناپذیری در توسعه جوامع دارد . همین امر وظیفه سیاست گذاران حوزه سلامت را پیچیده تر می کند . امروزه با توجه به کنترل بیماری های واگیر و افزایش طول عمر افراد، بیماری هایی شایع شده اند که کاملاً به تغذیه انسان ارتباط دارند . اغلب جامعه شناسان امروزی بر این باورند که سبک زندگی افراد می تواند آنان را سالم نگه دارد یا بیمار کند . در این میان جهانی شدن نیز چالش های جدیدی در زمینه های مختلف پیش روی سیاست گذاران سلامت قرار داده است؛ چالش هایی که باعث ایجاد تغییراتی در الگوی مصرف مردم و سبک زندگی آنان به ویژه در حوزه سلامت شده است . از طرف دیگر، رسانه های جمعی نیز علاوه بر حضور گسترده در زندگی افراد، به عنوان منبع اصلی کسب اطلاعات مربوط به سلامتی، اثرات مهمی بر سلامت عمومی گذاشته اند . هدف این مقاله آن است که با روش مطالعه اسنادی و تحلیل ثانویه و با استفاده از یافته های پژوهش های قبلی در زمینه ی مورد بحث، به پرسش های زیر پاسخ دهد : میزان همسویی در دستگاه های متولی امر سلامت چگونه است؟ آیا در این راستا از رسانه های جمعی برای فرهنگ سازی مقوله سلامت به درستی استفاده می شود؟ آیا مردم به عنوان مصرف کنندگان پیام های سلامتی مطابق با سیاست های کلان سلامت زندگی می کنند؟ یافته های این تحقیق نشان از فقدان هماهنگی و هم سویی کامل بین سیاست های بالادستی نظام سلامتی کشور ما با سیاست های رسانه های جمعی، همچنین ناهماهنگی در اجرای سیاست های داخلی وزارت بهداشت و درمان و نهایتاً منطبق نبودن نیازهای مردم با سیاست های رسانه های جمعی دارد .