در عصر سهروردی متکلمان، فقها و صوفیان به مخالفت با فلسفه برآمدند؛ در چنین موقعیتی، سهروردی نظامی معرفتی بنا گذاشت که در آن عرفان و قرآن و برهان در کنار یکدیگر قرار گیرند. او ضمن تبیین اعتبار عقل، نقل و شهود، به عنوان سه منبع برای پاسخ به پرسش های معرفتی؛ نظامی فکری از سنخ حکمت و فلسفه عرضه نمود و یافته های این سه منبع را به صورتی منسجم و هماهنگ در کنار یکدیگر قرار داد. این انسجام و عدم التقاط، ناشی از فرایند روش شناسی حکمت اشراق است که از یک سو مبانی و اعتبار منابع معرفت را با رویکرد عقلی اثبات می کند و بنابراین از سنخ حکمت و فلسفه است؛ و از سوی دیگر برای یافته های شهودی و نقلی اقامه برهان می کند، و چون مدعی است حکمت حقیقی حاصل دریافت از انوار ملکوت است؛ اشراقی است.