با بررسی مکاتب مختلف توسعه سیاسی، می توان گفت؛ نگرش تک ساحتی و کاملا ماتریالیستی به انسان بر اساس اصل اومانیسم، یکی از مهم ترین مبانی آنها می باشد. در این تلقی از توسعه سیاسی، دین و گزاره های اخلاقی، به عنوان مانعی در راه توسعه سیاسی حذف می شود و این امر، معنایی کاملا مادی و این جهانی پیدا می کند. اما در اندیشه اسلامی، هدف غایی پیشرفت سیاسی، دست یابی بشر به تعالی و تکامل همه جانبه و مقام خلیفه اللهی ذیل حکومت اسلامی است. در این میان، افزون بر این که حوزه های دنیایی خویش را به بهترین شکل ممکن سامان می بخشد، راه تعالی و رسیدن به قرب الهی را طی می کنند. لازمه دست یابی به این مهم، ابتناء مبانی انسانی پیشرفت سیاسی بر آموزه های اسلامی است. در این نوشتار چهار مورد از مبانی انسان شناسی پیشرفت سیاسی در اسلام (دوساحتی بودن، اختیار، جاودانگی و کرامت انسان) و تاثیر آنها بر مناسبات سیاسی، بررسی و مورد تحلیل قرار می گیرند.