در میان داستان نویسان ایرانی، غلامحسین ساعدی به عنوان نویسنده ای روان پزشک، توانسته است نمودهای اضطراب ناشی از دغدغه های وجودی را در شخصیت هایی رئالیستی و باورپذیر به تصویر بکشد. نویسنده مقاله کوشیده است نشان دهد برخلاف نظر برخی منتقدان که حضور بعضی از شخصیت ها و کنش آن ها را در آثار ساعدی، به ویژه در <em>عزاداران بَیَل</em>، نابجا و ناشی از ضعف داستان دانسته اند، با توجه به رویکرد روانکاوی هستی گرا، این شخصیت ها و کنش هایشان تبیین شدنی است. مسئله اصلی در مجموعه داستان <em>عزاداران بَیَل</em>، احساس تنهایی برآمده از اضطراب مرگ است و شخصیت های داستان ها با انکار مرگ و تجربه اضطراب ناشی از آن، هر یک مکانیسم دفاعی خاصی را برمی گزینند تا بتوانند به زندگی خود ادامه دهند. ساعدی با این مکانیسم های دفاعی آشنایی داشت و توانسته است آن ها را در آثار خود به خوبی به تصویر بکشد و با جسارت این آشفتگی ها را به نمایش بگذارد تا خود خواننده به تأمل در آن بپردازد و متأثر از فضای داستان، به وضعیت خویش و دنیای پیرامونش بیندیشد.