موضوع مقاله حاضر، تحلیل نوع نگاه وصّاف الحضره (663 730 ق.) در مجلّدات پنجگانه <em>تاریخ وصّاف</em> به کتاب <em>کلیله و دمنه</em>، از منظر نظریه «زیبایی شناسی دریافت» است.«نظریه دریافت» به جای رابطه «متن مؤلف»، بر رابطه «متن خوانش» و نقش برجسته خواننده در معناگذاری متن تأکید دارد. هانس رابرت یاوس، یکی از بنیانگذاران و نظریه پردازان این رویکرد، بر آن بود که معنای متن با توجه به دوره تاریخی و بسته به خوانندگانش تغییر می کند. کشف «تاریخ معنای متن» یکی از دغدغه های نظری وی بود. اینکه در هر دوره و در آثار نویسندگان بزرگ، به مثابه خواننده <em>کلیله و دمنه</em> (به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات فارسی)، چه تلقی وجود داشته است و کدام بخش از این متن مورد توجه بوده، می تواند برای منتقد امروز محلی برای تحلیل های مختلف و زوایای دید گوناگون از این متن باشد.روشن ساختن نوع تلقی وصّاف الحضره به عنوان یکی از مهم ترین شخصیت های تاریخی و ادبی عصر مغول از <em>کلیله و دمنه </em>و مواجهه با آن، یکی از گام های ضروری تدوین «تاریخ معنا»ی <em>کلیله و دمنه</em> بنا به نظریات هانس رابرت یاوس است. پژوهش حاضر نشان می دهد که خوانش وصّاف الحضره (به عنوان مورّخی که در شرایط نابسامان عصر مغول می زیست،) از حکایات این متن، با توجه به نوع انتخاب و گزینش داستان ها و عبارات، خوانشی کاملاً سیاسی و انتقادی است.