پژوهش حاضر با هدف کشف نوع جهت گیری عملی برنامه درسی و تبیین چگونگی شکل گیری آن در دانشجومعلمان با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه مورد پژوهش، دانشجومعلمان ورودی 1391 دانشگاه فرهنگیان شهید هاشمی نژاد مشهد بود که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند (نمونه گیری موارد مطلوب)، تعداد 27 نفر از این دانشجومعلمان انتخاب و اشباع نظری مبنای کفایت نمونه قرار گرفت. در این پژوهش از ابزارهای مصاحبه باز و مشاهده مشارکتی مستقیم برای جمع آوری داده ها استفاده گردید. نتایج ناظر بر سوال نخست نشان داد جهت گیری عملی برنامه درسی دانشجومعلمان، نوعی التقاط ناسازوار و فاقد جهت گیری عملی یکپارچه مشخص نسبت به برنامه درسی است و غالبا میان جهت گیری های برنامه درسی ایجادشده شباهت و هماهنگی وجود ندارد. عموما ترکیب جهت گیری های موضوعی/دیسیپلینی، انسان گرایانه و اجتماعی بیشترین گرایش را به خود اختصاص داده اند و جهت گیری عملی برنامه درسی با جهت گیری اسلامی اعلام شده نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران هماهنگ نیست. یافته ها در خصوص چگونگی شکل گیری جهت گیری عملی برنامه درسی در فرایند زیسته دانشجومعلمان نشان دهنده 7 مقوله کلی است که در قالب سه طبقه ویژگی های شخصیتی، تجارب یادگیری و تجارب عملی شکل گرفته است. تجارب یادگیری ناسازگار به عنوان مقوله محوری و کانون این فرایند، حاصل التقاط تجارب یادگیری متفاوت و متعارضی است که در فرایند زیسته دانشجومعلمان، قبل و بعد از ورود به تربیت معلم ایجاد و سبب شکل گیری جهت گیری های عملی التقاطی ناسازوار در آنان می شود.