فیلسوفان مسلمان در برخی از مواضع که کثرت وجودی (خارجی) برقرار نیست، علّیت را متحقّق دانسته اند، که ملاصدرا این قسم علّیت را به تحلیل عقلانی می داند. علّیت جوهر برای عرض، ماده برای صورت، ماهیت برای لوازم خود و... را می توان از مصادیق علّیت تحلیلی دانست. علّیت تحلیلی کارکردهای متعدّدی در فلسفه ی اسلامی به دنبال دارد. این کارکردها به دو دسته طبقه بندی می شوند: کارکردهای معرفت شناختی و کارکردهای هستی شناختی. در این مقاله به کارکردهای هستی شناختی علیت تحلیلی پرداخته می شود. کارکردهای هستی-شناختی علّیت تحلیلی عبارتند از: 1. علیت وجود برای ماهیات، حیثیات اندماجی و شأنی، و تحقّق ثبوتی آنها. 2. رفع تناقضات درون متنی در مسایلی مانند رابطه ی «علّیت و کثرت»، «ادلّه ی حرکت جوهری» و «توقّف ممتنعین یا واجبین بالذّات بر یکدیگر». 3. اثبات وحدت شخصیه ی وجود. 4. نزاع معنوی فیلسوف و متکلّم در باب ملاک احتیاج معلول به علّت. : 1. علیت وجود برای ماهیات، حیثیات اندماجی و شأنی، و تحقّق ثبوتی آنها. 2. رفع تناقضات درون متنی در مسایلی مانند رابطه ی «علّیت و کثرت»، «ادلّه ی حرکت جوهری» و «توقّف ممتنعین یا واجبین بالذّات بر یکدیگر». 3. اثبات وحدت شخصیه ی وجود. 4. نزاع معنوی فیلسوف و متکلّم در باب ملاک احتیاج معلول به علّت.