جنگ به عنوان یک فرآینداجتماعی در هر جامعه ای که رخ دهد وجوه مختلف زندگی انسانی را تحت تأثیر قرار می دهد. از جمله ی این حوزه ها، زمینه های تولیدات هنری است. و گاه این تولیدات الزاماً توسط هنرمندان آکادمیک و با رویکرد و زبان هنری شناخته شده ی روز تولید نمی شود. از آثار پیش از تاریخ تا امروز آدمیان به هر شکل که توانسته اند موضوع جنگ را بازتاب داده اند و در بسیاری از این تولیدات، بخش نامطلوب آن را به امید توقف و تغییر به تصویر کشیده اند. از آخرین نمونه های اینگونه آثار که توسط مردمان عادی و سنتی در اعلام انزجار از جنگ بیان شده فرش هایی است که در افغانستان بافته شده و در آنها المان های جنگ، به عنوان موضوعی آزاردهنده مورد اشاره قرار گرفته است. پرسش آن است که آیا بافندگان و تولیدکنندگان فرش سنتی در افغانستان، بدون آموزش های هنری، چگونه و با چه سامانه ای به این مهم دست یافته اند؟ و آیا توان بازخوانی و دسته بندی در این گونه آثار امکانپذیر است؟ با این نگاه پس از بررسی مختصر نقش و طرح در قالی بافی، به بررسی نمونه هایی که به فرش جنگ در افغانستان مشهورند پرداخته شد و نتیجتاً با رهیافت به دست آمده یکی از آثار برجسته ی ایجاد شده در این زمینه تحلیل هنری شده است.