آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۵

چکیده

جلال الدین محمد بلخی شاهکار عظیم مثنوی خود را با دفتر ششم پایان نداد و مثنوی معنوی ناتمام ماند. مولانا در انتهای دفتر ششم دو داستان را که عبارتند از داستان دژ هوش ربا و داستان سه پسر کاهل - که اولی به عنوان داستان اصلی و دومی به عنوان داستان درونه ای است- شروع می کند، اما بدون اینکه داستان ها را به سرانجامی برساند، از ادامه مثنوی باز می ایستد و سکوت اختیار می کند و با این سکوت خود خواننده را منتظر پایانی می گذارد. شاید در این بی پایانی، هدف و تعمدی وجود داشته و مولانا می خواسته به رهروان خود وانمود کند که راه سیر و سلوک و کشف حقایق، راهی بی پایان است که باید ادامه یابد. به همین دلیل بعد از مولانا افرادی طبع آزمایی نموده، تحت عنوان دفتر هفتم یا اختتام مثنوی سعی در سرودن ابیاتی به شیوه مثنوی معنوی می کنند، یکی از این تلاش ها اثری منظوم با عنوان اختتام مثنوی سروده مفتی الهی بخش کاندهلوی از عرفای بنام هندوستان در قرن دوازدهم هجری است. در این پژوهش به روش تحلیل مقایسه ای ضمن معرفی صاحب اختتام، به بررسی و تحلیل ساختاری و معنایی این اثر و مقایسه آن با مثنوی معنوی پرداخته می شود. نتایج حاصل نشان می دهد که اختتام مفتی الهی بخش شباهت های زیادی به مثنوی معنوی دارد و مفتی الهی بخش توانسته اثر خود را از نظر ساختار روایی و معنایی به مثنوی نزدیک کند.

تبلیغات