آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۶

چکیده

بحث پیرامون کنش متقابل قدرت و دانش یکی از چالش برانگیزترین موضوعات نظام فکری فوکو است. رهیافت فوکو بیانگر رابطه ای دوسویه بین «قدرت» و «دانش» است، به طوری که همان اندازه که قدرت تولید کننده دانش است، عکس این قضیه نیز صادق است. «قدرت» در این مفهوم و به همراه «دانش»، نقشی انضباطی ایفا می کند و هدف آن، افزایش بیش از پیش فنون مراقبت و تنبیه توده هاست. یکی از عرصه هایی که «قدرت دانش» از طریق آن به ایجاد گفتمان هایی بر مبنای روابط قدرت و در پایان، سلطه و چیرگی بر انسان دست می یابد، حوزه علوم سیاسی (جرم شناسی و مجازات) است. رابطه دانش قدرت در ادبیات نیز که محملی برای بیان افکار و عقاید اجتماعی و سیاسی است، اغلب به شکل بسیار پنهان رخ می نماید و در این آثار می توان ایدیولوژی، اندیشه و آرای نویسندگان را مشاهده کرد. استفاده از متون نثر فارسی در مقام شواهدی از دست های پنهان قدرت، آن گونه که مد نظر فوکو است، می تواند پرده از بخش عمده ای از سازوکار آن بردارد. در این مقاله می کوشیم تا عملکرد قدرت را در فرایند تولید دانش در حوزه جرم شناسی و مجازات با تکیه بر متون نثر ادب فارسی تحلیل کنیم.

تبلیغات