عشق گمشده دنیای پُرتخاصم امروز است. اکنون، اصنافی از بشر گرفتار عصبیت در معنای منفی آن قوم مدارانه و نفس سرکش خود شده اند. اینان با سلطه گری و زیاده خواهی زمینه نابودی محیط زیست و زوال روح انسانی و به هدر دادنِ زحماتِ دانشمندان در کاستن از آلامِ بشری را فراهم می آورند. البته این پدیده تازه ای نیست. در گذشته تاریخی نیز کسانی دست به چنین اقدامات مخرّبی می زدند. در برابر اینان کسانی هم هستند و در گذشته تاریخی نیز بوده اند که به سلامت و سعادت بشر می اندیشند. تعصب و خودمداری نیروی محرکه گروه نخست و عشق و ایثار، انگیزه گروه دیگر در حیات اجتماعی شان است. به نظر می رسد راه حل این مسئله را باید در غلبه تفکر انسان گرایانه و طبیعت دوستانه جستجو کرد. متصوفان و عارفان از دیرباز برای پرورش روح انسانی در خود و مریدانشان، به پاک نفسی روی آورده و با سرکوب نفس امّاره به مبارزه با جهل، خشم، بُغض، قهر، کبر، کینه، حسد، بخل، کفر و نفاق می پرداخته اند. آنان عشق به انسان و طبیعت را جایگزین آن ذمائم می کردند و خود و پیروانشان را آماده پذیرش عشق الهی می نمودند. انسان امروزی برای شکستن مرزهای عصبیت و نفس پرستی و اشاعه انسان دوستی، نیازمند چنین نقش هایی است؛ الگوهایی که بعضاً جان بر سر اهداف انسانی خود نهاده اند. داراشکوه شاهزاده تیموری هند از جمله کوشندگان این راه بود.