عدم آینده نگری برخی از مدیران سازمانهای دولتی و خصوصی و غافلگیری آنها در برابر رویدادهای مختلف نظیر حوادث طبیعی، بیانگر سبک مدیریتی خاصی است که به آن مدیریت واکنشی گفته می شود. استفاده ازچنین سبکی، به دلیل کاهش اعتماد ذینفعان و کاهش سرمایه اجتماعی ، باعث تخریب چهره سازمان و برند آن می گردد. لذا هدف این پژوهش دستیا بی به نظریه ای در خصوص شناسایی علت های مدیریت واکنشی درسازمان ها ، تعیین نتایج وارائه راهکارها، وهمچنین درک این پدیده در سازمان ها و تغییر در رفتارها انجام شده است . رهیافت پژوهش به صورت کیفی و استراتژی پژوهش مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد است . جهت گردآوری اطلاعات پژوهش حاضر از مصاحبه نیمه ساختار یافته و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها ازآزمون های آماری دو جمله ای و فریدمن استفاده شد. نمونه گیری به روش نظری و هدفمند (قضاوتی و گلوله برفی) انجام شده است که بر مبنای آن تعداد 15 مصاحبه با مدیران، اعضاء هیأت علمی و خبرگان سازمانی که دارای تجربه و دانش در مورد علت مدیریت واکنشی ونتایج آن بودند، صورت گرفته است . باتوجه به یافته های تحقیق، مشخص گردید که فقدان تفکراستراتژیک، عدم شایسته سالاری، عدم آموزش مدیریت بحران، عدم تخصص مدیریتی، روزمرگی مدیران، فقدان سیستم های اطلاعاتی، و نادیده انگاشتن زمان علت مدیریت واکنشی سازمان ها می باشند که باعث تخریب چهره سازمان می- گردند.