چکیده

در سال های اخیر، استعاره از باورهای سنتی خود که منحصر به «واژه» بود، پا فراتر گذاشت و در نظریه های جدید «زبان شناسان شناختی» فرایند فکری و تجربی انسان را دربرگرفت. باتوجه به این که امروزه، پژوهش های متعددی با کاربست نظریه ی «لیکاف» و «جانسون» انجام می شود، جستار حاضر ضمن مطالعه ی کتابخانه ای، وجوه اشتراک و افتراق میان دو نظریه و دو دیدگاه مختلف را، در دو حوزه ی زبانی و ادبیِ متفاوت مطالعه کرده است. دراین راستا، استعاره ی سنتی در کتاب های قدما مطالعه و با استعاره در مفهوم جدید آن مقایسه شد. حاصل پژوهش نشان داد که نظریه ی زبان شناسی شناختی، علی رغم اشتراکات و افتراقات موجود، به طور نسبی اغراق آمیز است. بسیاری از مباحث مطرح شده در نظریه های معاصرین، غالباً همان مفاهیمِ نظریه های بلاغی سنتی است که با عنوان های دیگر مطرح شده است. نظریه ی معاصرین علی رغم سودمندی، برخی از مباحث مربوط به استعاره ی سنتی را بلاتکلیف رها کرده و باتوجه به مقتضیات زبانی و ادبی جامعه ی ما، به برخی از سؤالات بلاغی پاسخ گو نیست.

متن

تبلیغات