هدف: هدف مقاله، بررسی نحوة توزیع هزینه و درآمد خانوارهای روستایی در استان های کشور و تحلیل توزیع فضایی است.
روش: روش تحقیق حاضر برحسب هدف از نوع مطالعات کاربردی و برحسب روش گردآوری اطلاعات از نوع اسنادی است که از داده های مرکز آمار ایران استفاده شده است. به منظور بررسی توزیع فضایی هزینه و درآمد خانوار روستایی از نرم افزار ArcGis۱۰.۲ استفاده شد. در مطالعة حاضر با استفاده از روش فراتحلیلی و بهره گیری از داده های آماری مرکز آمار ایران به بررسی نابرابری های درآمدی خانوارهای روستایی در دورة زمانی ۱۳۹۱-۱۳۷۵ در سطح استان های کشور پرداخته شده است.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که مقدار هزینة خانوار روستایی از ۱/۵۶ درصد در سال ۱۳۶۵ به ۱/۴۱ درصد در سال ۱۳۸۰ و ۲/۳۱ درصد در سال ۱۳۹۰ در جهت مثبت کاهش یافته است و از طرفی روستاییان با تغییر در الگوی مصرف خود (از هزینة خوراکی به غیرخوراکی و دخانی) از سطح زندگی بهتر و مطلوب تری برخوردار شده اند؛ به طوری که رشد هزینة غیرخوراکی و دخانی به خوراکی و دخانی در سال ۹۱ نسبت به سال ۹۰ حدود ۳۹ درصد بوده است، در حالی که در همین بازة زمانی هزینة خوراکی و دخانی تنها ۳/۲۲ افزایش رشد داشته است. همچنین، طی این دورة زمانی از سهم مشاغل کشاورزی در تأمین منابع درآمدی خانوارهای روستایی کاسته شده و بیشتر به سهم مشاغل غیرکشاورزی و متفرقه افزوده شده است.
راهبردها: براساس یافته های تحقیق می توان گفت بهترین راهبرد برای توزیع فضایی مناسب درآمدها نگرش فضایی به ساختار سکونت گاه های روستایی در حدود و ثغور منطقه ای و یا ناحیه ای، توان مندسازی روستاها و روستاییان، تغییر در نقش دولت (دولت برنامه ریز به دولت تسهیلگر)، ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی و برنامه ریزی یک پارچه با توجه به توان های مناطق مذکور است.
راهکارهای عملی: می توان به صورت خلاصه به برخی از مهم ترین عوامل مؤثر در بهبود وضع اقتصادی روستاییان اشاره کرد. درگیرکردن روستاییان در بهبودبخشیدن به اوضاع اقتصادی با کمک ها و تسهیلگری های حکومت مرکزی، ایجاد نواحی صنعتی در روستاها با توجه به توان و سطح دانش بومیان، ایجاد مناطق آزاد تجاری در نواحی روستایی مرزی کشور و دادن تعرفه هایی برای تجارت روستاییان مرزنشین و غیره.
اصالت و ارزش:. یافته های این تحقیق با توجه به عوامل دارای اولویت می تواند مورد استفاده و توجه دست اندرکاران و کنشگران این عرصه قرار گیرد.