در فرایند رشد اخلاقی می توان دو نگاه را از هم متمایز کرد؛ نگاه روان شناختی و جامعه شناختی؛ در نوشتار حاضر تلاش بر آن است که با تلفیق هر دو نگاه، تأثیر یکی از نهادهای اجتماعی (پلیس، به خصوص راهور) بر رشد اخلاقی افراد جامعه بررسی شود. از میان عناصر مختلفِ نظام راهنمایی و رانندگی، تنها به قوانین و مجریان (پلیس راهور) می پردازیم. داده های این پژوهش با مطالعه میدانی و تجربه های زیسته پژوهشگر (به عنوان شهروند و راننده) و نیز اسناد مربوط به قوانین راهنمایی و رانندگی به دست آمده است. برای تحلیل داده ها نیز از یافته های روان شناختی بهره گرفته شده است. در این نوشتار نگاهی انتقادی خواهیم داشت و بیشتر بر جنبه مانعیت قوانین راهنمایی و رانندگی و رفتارهای پلیس برای رشد اخلاقی متمرکز خواهیم بود. ادعای این نوشتار این است که برخی قوانین راهنمایی و رانندگی و نیز رفتارهای پلیس، رشد اخلاقی افراد جامعه را مختل کرده و به مثابه مانع رشد عمل می کند.