ظرفیت معنایی گوناگون یک شعر در نتیجة نظام زبان، توانش ها و نقش های مختلف آن شکل می گیرد و هر دریافتی از متن باید در چهارچوب نظام معنایی آن متن صورت گیرد. به همان میزان که خواننده در کشف معناهای شعر نقشی فعال دارد، به همان میزان نیز شعر، خوانش خواننده را محدود می کند. خوانش شعر بر مبنای هر نظریة ادبی، تمام ابعاد آن را تفسیر نمی کند. ازاین رو، روشی کاربردی تر لازم است تا بتواند با توجه به قراین درون متنی و برون متنی (بافت زبانی و فرازبانی) ابعاد بیشتری از شعر را آشکار نماید. الگوی پیشنهادی شرح و تحلیل شعر، شعر را در پنج سطح توصیفی، زبانی، فکری، زیبایی شناختی و تفسیری بررسی میکند. شاخصة مهم این الگو، بررسی و تحلیل تمام اجزای سازندة شعر در نسبت با کلیّت آن است. این الگو، متن محور است و در فرایند تحلیل، به آن میزان از فرامتن استفاده می کند که بتواند در تحلیل آن نقش و کارکردی معناشناختی داشته باشد. برای خوانش و تحلیل شعر در هر سطح، پرسش هایی بنیادین متناسب با آن سطح در نظر گرفته ایم. این پرسش ها به گونه ای طرح شده اند که در نهایت، پاسخ بدان ها موجب دست یافتن به فهم و درکی منسجم از شعر می شود. تفسیری که با کاربست این الگو حاصل می شود، در نتیجة قرائت دقیق شعر و تحلیل تمام عناصر سازندة آن، یعنی گزینش های زبانی، بلاغی زیبایی شناختی و اندیشگانی است که در پایان، به فهم و تفسیر منسجمی از شعر منجر می شود.