آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

مقدمه: تجارب اولیه زندگی بر ساختار، کارکرد مغز و کارکردهای شناختی انسان تأثیر می گذارد. یادگیری موسیقی می تواند منجر به تغییرات چشمگیر در کارکردهای ذهنی (هیجانی، شناختی و رفتاری) در فعالیت های مختلف روزمره شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ویژگی های عصب روان شناختی کودکان فراگیر موسیقی و عادی دوره دبستان بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای است. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پایه پنجم دبستان در شهر مشهد بود که 30 نفر از دانش آموزان فراگیر موسیقی (که حداقل به مدت دو سال به نواختن ساز خاصی مسلط بودند) و 30 نفر از دانش آموزان عادی که هیچ گونه آموزش موسیقی ندیده بودند به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و مورد مقایسه قرار گرفتند. مقیاس عصب روان شناختی نپسی (NEPSY)، مقیاس هوش کودکان وکسلر (WISC) و مصاحبه بالینی در مورد شرکت کنندگان اجرا شد. یافته ها: داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیری و نرم افزار آماری SPSS-16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین ویژگی های عصب روان شناختی شامل کارکردهای اجرایی، توجه، زبان، حافظه و یادگیری دانش آموزان فراگیر موسیقی و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند در تشخیص و طراحی مداخلات برای ارتقای ویژگی های عصب روان شناختی دانش آموزان دوره دبستان مفید باشد.

تبلیغات