جهانی شدن فرهنگ که ازسوی اندیشمندان و تحلیل گران علوم اجتماعی به عنوان پارادایم اصلی انتهای قرن بیستم و ابتدای قرن بیست ویکم مطرح است، از جنبه های گوناگون موردبررسی قرارگرفته است. دریکسوعده ای با خوش بینی محض به آن نگاهی پروسه محورانه دارند که از ابتدای زندگی بشریت مطرح بوده و امروزه به واسطه ی مطرح شدن انقلاب انفورماتیک بیش ازپیش مطرح شده است؛ ازاین رو سرانجام آن را گسترش رفاه، پیشرفت، صلح، دموکراسی برای همگان می دانند. اما عده ای دیگر با تاکید بر گسترش روزافزون فقر، درگیری ها، انواع تبعیض ها و رشد جریان های افراطی در دوران حاکم شدن عقل گرایی و دموکراسی محوری، نگرشی پروژه محور و بدبینی به این جریان دارند. سوال اصلی که در اینجا مطرح می گردد این است که رویکرد دولت احمدی نژاد نسبت به جهانی شدن فرهنگ چه بود و چه عواملی در بروز این رویکرد موثر بودند؟ برای این منظور از چارچوب نظری آشوب و روش توصیفی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد تفسیر دولت احمدی نژاد از نظام بین الملل، حرکت آن به سوی آشوب و بی نظمی است و این مساله بیش از هر چیز به جهانی شدن فرهنگ بازمی گردد. لذا باید این روند را متوقف ساخت.