در فرهنگ ها و کتاب های دستور زبان فارسی در مورد مقوله واژگانیِ تعدادِ قابلِ توجهی از واژه های این زبان از جمله مصادر، اسامی و صفاتِ گزاره ای و افعالِ همکرد، اتفاقِ نظر وجود ندارد و این امر می تواند باعثِ پدید آمدنِ مشکلاتی برای زبان آموزان و محققانِ این زبان شود. در نظریه دستورِ حوزه ای، زبان به حوزه های مستقلی تقسیم می شود و این حوزه ها ممکن است در برخی از مدخل های واژه ها با هم تطابق نداشته باشند. در این مقاله با جمع آوریِ واژه ها از واژه نامه های معتبر فارسی، کتاب ها و مطبوعاتِ فارسی زبان، ضمنِ پرداختن به ناهمگونیِ واژه های مذکور ازنظر مقوله بندیِ واژگانی، نشان می دهیم که در چهارچوبِ نظریه دستورِ حوزه ای می توان عللِ ناهمگونیِ برخی از واژه های زبان فارسی را توضیح داد و به اختلاف نظر پایان داد.