زبان بدن به معنای عبور از کلام و ایجاد ارتباط از طریق عناصر غیرکلامی یا زبان خاموش است. این زبان مجموعة وسیعی از رفتارها و پدیده های اشاری و حرکتی را شامل می گردد و در سیاست، به طور مستقیم یا غیرمستقیم کاربرد دارد. یک سیاست مدار می تواند نقش و نیّت واقعی خود را در پسِ واژه ها و جمله ها پنهان کند، امّا قادر به نهان داشتن زبان بدن نیست. از این رو، با تحلیل حرکات و اشارات بدنی سیاست مداران می توان به مکنونات ذهنی، فکری و اهداف سیاسی آنها پی برد. مصادیق زبان بدن را به عنوان یکی از ابزارهای ارتباط غیرکلامی در تاریخ بیهقی می توان به چهار دسته تقسیم کرد: 1) حرکات و حالات چهره. 2) اشارات و حالات سر و تن. 3) حرکات و اشارات دست. 4) سایر رفتارهای حرکتی. حالات چهره، نمودار مهارت یک سیاست مدار در مقوله هایی نظیر خویشتنداری، تمایل به ایجاد ارتباط و بی اعتنایی است و بر مفاهیمی چون تأیید، تکذیب، تأسّف، تمسخر و ظاهرسازی دلالت می نماید، همان گونه که حرکات دست می تواند دالّ بر احترام، پیمان، وفاداری یا قتل و دستگیری باشد. نکتة مهم اینکه بسیاری از موضوعاتی را که امکان طرح آنها در ارتباط کلامی وجود ندارد، یا به مصلحت نیست، می توان با زبان بدن مطرح کرد. باری، زبان بدن را باید یکی از انواع فرازبان دانست که اگرچه پیامش به نافذترین شکل انتقال می یابد، امّا هیچ گونه ردّ و نشان قابل استنادی به جا نمی گذارد و به همین دلیل، در حوزة سیاست بسیاری از ناگفتنی ها را با زبان بدن می گویند.