این مقاله تأثیر عوامل اجتماعی بر ایجاد فاصله ی اجتماعی و تأثیر آن ها با واسطه ی فاصله ی اجتماعی و بدون واسطه بر ایجاد ترس از جرم و نابهنجاری اجتماعی را بین دو قوم کرد (اکثریت) و لک (اقلیت) در شهر کرمانشاه بررسی می کند. چارچوب نظری مقاله بر نظریه های کنترل اجتماعی هیرشی، روابط جماعتی فردیناند تونیس، فاصله ی اجتماعی پارک و بی سازمانی اجتماعی استوار است. روش این مقاله توصیفی از نوع پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. به این منظور تعداد 367نفر از شهروندان کرد و لک 20 سال به بالای ساکن شهر کرمانشاه مورد مصاحبه و پرسش قرار گرفتند. برای استخراج داده های به دست آمده از نرم افزار SPSS و از آمارهای توصیفی و استنباطی برای توصیف و تحلیل نتایج استفاده شد.
نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد متغیرهای میزان تعلق به محله (25/0- =r)، ترس از جرم (34/0=r)، احساس ناامنی (24/0=r) و باورهای دینی (37/0-=r) با فاصله ی اجتماعی رابطه ی معنادار و مستقیمی دارند. بین احساس تعلق به محله(33/0- =r)، احساس ترس از ناامنی (27/0=r) و باورهای دینی(44/0-=r) با ترس از جرم در جامعه رابطه ی معنادار غیرمستقیم وجود دارد.
نتایج تحلیل مسی ر نشان می ده د باورهای دینی با ضریب مسیر ()، احساس ناامنی () و احساس تعلق به محله () به صورت مستقیم بر روی متغیر فاصله ی اجتماعی و باورهای دینی ()، احساس ناامنی () و احساس تعلق به محله () هرکدام به صورت مستقیم و غیرمستقیم با واسطه ی فاصله اجتماعی بر روی ترس از جرم تأثیر دارند. نتایج کلی عبارت است از اینکه هرچه فاصله ی اجتماعی ساکنان یک محله بیش تر باشد، ناهنجاری های بیشتری را تجربه می کنند و فاصله ی کلی اجتماعی در یک محله رابطه ای معنا داری با ترس از جرم و ناهنجاری دارد.