هدف اصلی این پژوهش تبیین دیدگاه های مختلف فیلسوفان مسلمان نسبت به آموزش عقلانی و فلسفی به کودکان، در راستای تربیت دینی بایسته می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل محتوا و نیز روش تحلیل و استنتاج منطقی بهره گرفته شد. بنابر یافته های به دست آمده، رویکرد تربیت دینی مبتنی بر عقلانیت به دو شکل همگانی و نخبه پرور از یکدیگر متمایز هستند. پاره ای از آثار و اندیشه های ابن طفیل، سهروردی، اخوان الصفا، ابوریحان، مولانا، ابو علی سینا و شهید مطهری به زبانی ساده، قابل فهم و گاهی حکایت گو نه است که فهم آن برای همه امکان پذیر می باشد. این رویکرد را می توان تربیت دینی عقلانی از نوع همگانی یا توجه فیلسوفان مسلمان به فلسفه برای همگان دانست که همپوشانی زیادی با «فلسفه برای کودکان» دارد. در مقابل، رویکرد تربیت عقلانی نخبه پرور را می توان در آثار و اندیشه های ابن-مسکویه، غزالی، خواجه نصیر و ابن خلدون یافت که به طورکلی در گفتگوها و شیوه های آموزش فلسفی خود از مضمون های عقلانی و انتزاعی پیچیده برای کسانی که به درجه های بالاتری از فلسفه رسیده اند، بهره برده اند. این گروه چون ورود کودکان را در وادی فلسفه جایز نمی دانند، برای عوام نیز چنین اجازه ای را روا نمی دارند. بر این اساس، با پذیرش تربیت عقلانی همگانی و نیز با تقویت این رویکرد با استناد به میراث حکیمان مسلمان در طول تاریخ اندیشه اسلامی می توان از موضعی استوارتر به موضوع فلسفه برای کودکان در جامعه اسلامی نگاه کرد و زمینه فلسفیدن برای همه (حتی کودکان) را از طریق آموزش فرایند فلسفیدن، طرح مسائل فلسفی به شکل داستانی و ساده سازی مضمون های فلسفی دنبال نمود.