امروزه یکی از بهترین راهبردهای مطرح در زمینة کاهش مشکلات پایتخت های متمرکز و تعدیل نابرابری ها، تمرکززدایی است. تمرکززدایی راهبردی برای مردم سالارشدن نظام سیاسی و حرکت شتابداری در جهت توسعة پایدار است که در حال حاضر، به بحث داغ محافل اجرایی دولتی تبدیل شده است. برخلاف حالت تمرکز که قدرت و تصمیم گیری در مرکز یا در سطح مسئولان رده بالا، متمرکز است، تمرکززدایی امکان می دهد سطوح پایین به مشکلاتی که مستقیماً با آن سروکار دارد، توجه کند. هدف این مقاله بررسی راهکارهای مطرح شده برای اجرای تمرکززدایی در تهران است. این تحقیق به شیوه توصیفی- تحلیلی و با روش کتابخانه ای انجام گرفته است. در ادامه، سیاست های تمرکززدایی در ایران در برنامه های قبل و بعد از انقلاب اسلامی بررسی می شود. نتایج بررسی ها نشان می دهد برخلاف اتخاذ سیاست های تمرکززدایی از جمله عدم استقرار صنایع، انتقال صنایع از تهران، انتقال کاربری های فراشهری از تهران و جز آن در اغلب برنامه های توسعه، این برنامه ها موفق نبوده، و تمرکزگرایی در تهران تشدید شده و واقعیت ها مبین وجود تمرکز فعالیت، خدمات و مراکز تصمیم گیری در تهران است. بنابراین، باید راه کاری اساسی را برای کاهش تمرکز از حاکمیت سیاسی- اداری و سطوح تصمیم گیری و مدیریتی کشور به نفع مدیریت محلی و مدیریت توسعة استانی دنبال کرد تا با استفاده از شیوه های اصلی تمرکززدایی، زمینة آمایش و توسعة کشور فراهم آید.