آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۴

چکیده

بوف کور یکی از مشهورترین داستان های ادبیات معاصر فارسی است که تا کنون شرح و نقدهای بسیاری برای کشف معانی نهانی ان شده است. با این حال علی رغم اختلاف نظرهای مختلف و متعدد مفسّران و منتقدان بوف کور، می توان گفت که همة ایشان براین قول اتفاق نظر داشته اند که دو پارة بوف کور به نوعی تکرار یکدیگرند. علاوه براین می شود گفت تقریبا قریب به اتفاق اکثر این شرح ها با استفادة از نقد روان شناختی به تحلیل اثر پرداخته اند. در حالی که نگارندگان با عنایت به دو نکتة فوق تلاش کرده اند که با تحلیل استعاره های مفهومی که هدایت در این دو قسمت به کاربرده، از طریق «نظریة استعاره مفهومی» فراتر از استدلال های روان شناسانه ای که ناقدان این اثر داشته اند به کشف شبا هت ها و تفاوت های این دو قسمت بپردازند تا در نهایت به نگاهی جدیدتر و متفاوت از آنچه تا کنون ذکر شده، دست یابند و ثابت کنند که هدایت با وجود کاربرد شباهت های فراوان در این دو پاره، بینش های متفاوتی را در هر یک دنبال می کرده است.در نهایت نویسندگان به این نتیجه می رسند که هدایت در پارة اول داستان بر اساس استعاره هایی که به کار برده نگاهی امیدوار و مثبت به زندگی دارد و در قسمت دوم این دید جای خودش به ناامیدی و میل به مرگ می دهد

تبلیغات