دانشگاه ها درجوامع صنعتی نوین علاوه بر کارکردهایی مانند تولید دانش(پژوهش)،انتقال دانش(آموزش)، اشاعه و نشر دانش(خدمات)؛ و تعلیم و تربیت و رهبری حرکت فرهنگ جامعه؛ عامل اصلی تحولات علمی و فناوری؛ منشأ نواندیشی وجنبشهای اجتماعی فرهنگی در مناسبات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه و تأمین کنندة نیروی انسانی متخصص برای بخشهای مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور هستند.
نیازهای متعدد و متحول بخشهای کشور از یک سو و شکاف بین عملکرد وضع موجود دانشگاه ها با اهداف انقلاب اسلامی ایران از سوی دیگر، پرداختن به مهندسی فرهنگی دانشگاه را ضروری میسازد. رویکرد مهندسی فرهنگی به عنوان رویکردی جامع و راهبردی، از ظرفیت و قابلیت لازم برای پاسخگویی به این ضرورت، برخوردار است. در این مقاله سعی بر آن است تا با تبیین و تعریف لوازم و شاخص های لازم برای انجام این مهم، نظریه پردازی لازم در مهندسی فرهنگی دانشگاه صورت پذیرد.